براش بنویس دوستت دارم آخه میدونی آدما گاهی اوقات

خیلی زود حرفاشونو از یاد میبرن.....

ولی یه نوشته به این سادگی ها پاک شدنی نیست.....

گرچه پاره کردن یک کاغذ از شکستن یک قلب هم ساده تره 

ولی بنویس.....

می بخشم کسانی را که هر چه خواستند با من ،

با دلم ، با احساسم کردند و مرا در دوردست  خودم

تنها گذاشتند و من امروز به پایان خودم نزدیکم .

پروردگارا ! به من بیاموز در این فرصت حیاتم 

آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند.....

اشک هایم که سرازیر می شوند،

دیری نمیپاید که قندیل می بندند.....

عجیب سرد است هوای نبودنت.....

آدم های راستگو خیلی زود و خیلی راحت عاشق میشن....

خیلی راحت احساساتشونو بروز میدن....

خیلی راحت بهت میگن که دوستت دارن....

خیلی دیر دل میکنن....

خیلی دیر تنهات میزارن....

اما وقتی زخمی بشن،ساکت میشن،چیزی نمیگن و

خیلی راحت میرن و هیچ وقت برنمیگردن....

زندگی وزن نگاهیست که در خاطره ها می ماند،

زندگی درک همین امروز است،

تو نه دیروزی و نه فردا

ظرف امروز پر از برف توست،

شاید این خنده که امروز دریغم کردی،

آخرین فرصت همراهی ماست،

در میان من و تو فاصله هاست،

می توان فاصله ها را برداشت

دل من با دل تو هر دو

بیزار از این فاصله هاست.

شیطان عاشق خدا بود.

می خواست تنها عاشقش باشد.

فریاد زد.... خدا نشنید ......

خدا بزرگ بود.....

می خواست عاشقی کند.....

آدم را آفرید.

آدم عاشق شیطان شد.

و این وسط خدا تنها ماند.......

به همین سادگی...........

هرکس به طریقی دل ما میشکند

بیگانه جدا دوست جدا میشکند

بیگانه اگر میشکند حرفی نیست

از دوست بپرس که چرا میشکند.......

آدمک آخر دنیاست ،بخند

آدمک مرگ همین جاست ، بخند

آدمک کم بیاری گریه کنی؟

این دنیا سراب است ،بخند

آن خدایی که تو بزرگش خوانی

به خدا مثل تو تنهاست ، بخند!

همه فهمیدن که عاشق تو شدم....بهم خندیدند....مهم نیست به خاطرت غرورمو شکستم....همه تعجب زده شدند....همهبهم اخم کردند......بازم مهم نیست به خاطرت زندگیمو دادم.....همه حیرت زده شدند.....مهم نیست....گفتم عاشقشم،همه مسخره ام کردند....بی خیال.....خوب هم خندیدند.....هم غرورمو دادم.....هم زندگیمو باختم....وهم......دیگه چی مونده برام.....فقط هم به خاطر تو اینارو تحمل می کنم....آره دیوونه ها خوب بلدن تحمل کنن.....

برای تو مینویسم برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست

برای تو که قلبم منزلگه عشق توست

برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست

برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد

برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است

برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی

برای تویی که وجودم را محو وجود نازنین خود کردی

برای تویی که هر لحظه دوریت برایم مثل یک قرن است

برای تویی که سکوتت سخت ترین شکنجه برای من است

برای تویی که قلبت پاک است

برای تویی که عشقت معنای بودن من است

برای تویی که در عشق ،قلبت چه بی باک است

برای تویی که غم هایت معنای سوختنم است

برای تویی که آرزوهایت آرزویم است

آری برای تو می نویسم!

چه رسم جالبی است!

محبتت را می گذارند پای احتیاجت.....

صداقتت را می گذارند پای سادگیت.....

سکوتت را میگذارند پای نفهمیت.....

نگرانی ات را میگذارند پای تنهاییت.....

وفاداری ات را می گذارند پای بی کسیت.....

و آنقدر تکرار می کنند که خودت باورت می شود که تنهایی و بی کس و محتاج!